(۱۳۶۶/۳/۱۳) حضرت
امام خمینی در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی با ایشان به مناسبت هفته مجلس و روز قانون بیاناتی را ایراد کردند که مضمون اصلی این سخنان درباره تذکرات اخلاقی و ملکات نفسانی بود:
من بنا ندارم که امروز صحبت کنم، لکن دعا منافات ندارد با بنا. من همیشه دعاگوی همه اقشار ملت بوده ام خصوصاً آن جمعی که ارزشمندند در این نظام.
من امیدوارم که خدای تبارک وتعالی به شما آقایانی که عمرتان را دارید صرف می کنید برای اسلام و پیشبرد اسلام، توفیق بیشتر عنایت کند و امیدوارم که در این مجلس و در مجلس های آتیه مسائل، مسائل اسلامی باشد و روش، روش اخلاقی و اسلامی.
البته من نباید نصیحت کنم شما را، شما بحمدالله خودتان همه چیز را می دانید، لکن در این زمان باید فکر کنید که مجلس اگر یک خدشه پیدا بکند، چه خواهد شد؟ کوشش کنید خدشه ای پیدا نشود در مجلس.
کوشش کنید که همان طوری که اسلام این مسائل را پیش آورده و ما در سایه اسلام توانستیم این مسائل را حل کنیم، این مسئله محفوظ بماند و همه چیز در سایه اسلام محفوظ بماند.
البته من مشکلات مجلس را، مشکلات دولت را می دانم، ازاین جهت توقع ندارم که همه امور همین طوری حل بشود لکن درعین حال چون اتکای شما آقایان به خدای تبارک وتعالی است، امیدوارم که خداوند هدایت کند شما را و راه حقیقی ای که اسلام می خواهد، شما در آن راه باشید و خواهید بود و امیدوارم که همیشه کوشا باشید در اینکه این ملتی که زیر بار ظلم بوده است، از این به بعد این ملت، سرفراز باشد و نمایندگان این ها که خلاصه ملت و عصاره ملت اند، سرفراز باشند و قوی دل مشغول خدمت باشند.
ما چه پیروز شویم چه نشویم، کارمان برای خداست، ما تکلیف ادا کردیم. ما می دانیم که از عهده شکر خدا نمی توانیم به در آییم. اتکای به خدایتان زیاد بشود هر چه دارید از خداست.
این هیاهوها که در عالم هست، این ها همیشه بوده و همیشه هم خواهد بود لکن اینکه باقی است، خداست و اعتماد به خدا. شما این اعتماد را حفظ کنید و مشکلات را با تدبیر هایی که دارید، حل کنید و امیدواریم که خداوند همه را تأیید کند.
وقتی برای خدا باشد، تأیید می کند. وقتی کار برای خدا باشد، ما چه پیروز بشویم و چه نشویم، کارمان برای خداست. ما تکلیف ادا کردیم، ما می خواهیم تکلیف مان ادا بشود.
دنبال این نیستیم که یک منصبی به دست بیاوریم. شماها نیستید؛ و ما می دانیم که از عهده شکر خدا نمی توانیم به در بیاییم. من خودم را عرض می کنم. من شهادت می دهم که خودم تاکنون دو رکعت نماز برای خدا نخوانده ام. هرچه بوده برای نفس بوده. دلیلش هم این است که اگر چنانچه جنت و ناری نباشد، آیا ما باز همان طور مشغول می شویم به دعا یا خیر؟
دعای ما آنی که هست برای این است که خدای تبارک وتعالی به ما عنایت کند و به ما روزی کند بهشت را و محترز کند از جهنم. آنی که عنایت آمال ماست، همین است و الا برای خدا آن وقت معلوم می شود که اگر کلید بهشت و جهنم را به شما بدهند و بگویند که شما مختارید و هیچ کس از شما به جهنم نمی رود، هیچ کس از شما هم از بهشت محروم نیست، آن وقت آیا ما باز قیام می کردیم به دفع شهوات؟ قیام می کردیم به خواندن نماز؟ این ها پیش خود ماست. من خودم می دانم که نیست این جور. نیستم این طور.
امیدوارم که خداوند به شما توفیق بدهد، اتکای به خدایتان زیاد بشود؛ و هرچی دارید از خداست و از خدا بخواهید و من دعاگوی شما هستم. در مواقعی که وقت دعاست، به شما دعا می کنم و امیدوارم خداوند مستجاب کند.
منبع: